من معلم هستم
هر شب از آیینه ها می پرسم:
به کدامین شیوه؟
وسعت یاد خدا را بکشانم به کلاس؟
بچه ها را ببرم تا لب دریاچه ی عشق؟
غرق دریای تفکر بکنم؟
با تبسم یا اخم؟
من معلم هستم
نیمکت ها نفس گرم قدم های مرا می فهمند
بال های قلم و تخته سیاه
رمز پرواز مرا می دانند
سیب ها دست مرا می خوانند
من معلم هستم
درد فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن همگی مال من است.
« پیشکش به تمام معلمان این سرزمین »
رویا......برچسب : نویسنده : shafaghesorkh بازدید : 89